انگیزش عمومی؛ مسیری برای اجرای سنت غیرمبدل خدای متعال

برای حل هر مسئله‌ای می‌بایست آن مسئله را کلان نگریست؛ تا به همه جوانب و معضلاتش اشراف پیدا کرد. سپس باید آن مسئله را در جورچین زندگی دید تا مبادا راه‌حل ارائه‌شده برای آن خود تبدیل به معضلی برای بخش دیگری شود. پس‌ازآن باید در جورچین عهد آن را دید تا مبادا راه‌حل ارائه‌شده تنها مشکل دنیوی را مرتفع کند و از عاقبت غفلت کرده باشد.

مسئله موردبحث در کرسی حاضر نیز از این قاعده استثناء نیست و ابتدا باید تکلیف آن در بازه معیشت، زندگی و عهد مشخص شود و پس از بررسی حکمت آن به وادی تئوریزیاسیون و فرانماسازی آن ورود کرد. اهمیت بررسی ریشه‌های واقعی هر مسئله‌ای آن‌جا روشن خواهد شد که در صورت عدم رسیدن به ریشه‌ها، راه‌کارهای ارائه‌شده برای حل مسئله سطحی بوده و همه جوانب برشمرده شده را در بر نمی‌گیرد. ازاین‌رو نگارنده تلاش دارد تا به موضوعی بپردازد که فرای بحث اقتصادی صرف، نیم‌نگاهی به درآمدی بر علم انگیزش داشته باشد و از این منظر سطوح عهد تا روی‌کرد را بپیماید و در هر بخش آن‌چه را بیان کند که مصداق بارز آیه شریفه 94 سوره مبارکه حجر[1] باشد. و نه مثال‌های انتزاعی و غیرملموسی که در بدنه جامعه کاربردی برای آن متصور نباشد.

چیستی انگیزش عمومی

نگرش آدم مسلمان به جهان هستی، دنیا و قبل و بعدازآن، زمینه‌ساز تفاوت تحلیل و کنش به پدیده‌ها و موانع زندگی بین او و دیگر انسان‌هاست. این نگرش که پایه‌اش را بر جایگاه محکم و غیرقابل خدشه‌ای بناکرده این امکان را به او می‌دهد تا فرای علم تجربی، دنیا و نحوه تعامل با آن ­­را بشناسد.

آیت‌الله جوادی آملی انگیزش را حول محور تزکیه تبیین می‌فرمایند و اندیشه را در دایره حکمت[2]. آن‌کس که به تزکیه نفس روی بیاورد، به‌نوعی تقوی ورزیده و اولویت‌های او در زندگی نظم صحیحی پیدا خواهند کرد. زیرا خداوند متعال در جای‌جای قران بشارت داده که افرادی که تقوی بورزند را راهنمایی خواهد کرد و اجر آنان را ضایع نخواهد نمود.

تفاوت این نظم دادن به اولیت‌ها با مدل سکولار آن در اجرا به‌وضوح مشهود خواهد بود. نظم فطری و ایمانی همیشه عهدنگر بوده و هست، اما نظم سکولار عموماً اولویت‌ها را برحسب محور اومانیستی مرتب خواهد کرد که در نگرش توحیدی به آن تکبر و خودپسندی اطلاق می‌شود. از همین روست که ایثار در جامعه غربی مفهومی تئوریزه شده نیست و نمی‌توان برای آن مابه‌ازای در جامعه غربی تعریف نمود. لذا انسان تزکیه نشده اگر هم انگیزش‌مند باشد یا به افول و سردی می‌گراید و یا مسیر را از اصلاح به فساد خواهد کشاند درحالی‌که فکر می‌کند در طلب اصلاح است.

از همین روست که تعریف و تمایز انگیزش به‌عنوان سنگ بنای این وادی ضروری به نظر می‌رسد.[3]

چرایی انگیزش عمومی

آیه‌ی 11 سوره رعد به‌عنوان قاعده انگیزش عمومی موردتوجه است:

إِنَّ اللَّهَ لَا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّىٰ یُغَیِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ ۗ وَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلَا مَرَدَّ لَهُ ۚ وَمَا لَهُم مِّن دُونِهِ مِن وَالٍ ﴿١١﴾

تغییرات عمومی در هر جامعه‌ای تنها در صورت اجرایی و تثبیت می‌گردد که تک‌تک آحاد آن جامعه به آن تغییر تن داده و با آن سازگار گردند. برای هر تغییری در جامعه دو راهکار به ذهن می‌رسد: تغییر از بالا و تغییر از پایین. گرچه نمی‌توان سهم حکومت در بسترسازی برای انجام یا عدم انجام یک رفتار اجتماعی را نادیده گرفت.[4] اما تغییر سریع از بالا عموماً نیاز به جبر و دیکتاتوری [برای دریافت نتایج دلخواه در بازه زمانی کوتاه] دارد یا نیاز به تأمل [بلوغ عقلی جامعه در پذیرش انتخاب حاکمان اسلامی] دارد. از همین روست که نوع دوم تغییر به‌صورت آشکارتری مدنظر قرآن بوده است.

در الگوی دوم تغییر (یعنی تغییر از عموم جامعه) تلاش به سمت‌وسوی رشد فکری و عقلی آحاد جامعه معطوف می‌گردد و در کنار دست‌یابی به هدف موردنظر به‌طور هم‌زمان بسیاری از مشکلات دیگر جامعه نیز مرتفع خواهند شد. در این الگو آگاهی‌بخشی عمومی تبدیل به خواست و مطالبه عمومی شده و عملاً مسئولین امر در این زمینه به تکاپو خواهند افتاد تا یا جامعه را آرام کنند و یا مطالبه آنان را به نحو مطلوبی پاسخ بگویند. زیرا اصولاً انسان تزکیه نشده تمایل به ایستایی و حفظ وضع موجود دارد و در مقابل کسانی که او را به حرکت فرامی‌خوانند به مقابله برمی‌خیزد. این صفت باعث شده تا افرادی که سعی داشتند یک معضل اجتماعی را از سمت مسئولین، آن‌هم به‌صورت ارائه مطالب و ایده‌هایشان به آن‌ها حل کنند دائماً با شکست مواجه شوند. برای نمونه می‌توان روند انقلاب اسلامی و مطالبه عمومی را به‌طور نمادین در نمودار زیر دید.

در هر تحول اجتماعی (انقلاب) تا زمانی که عموم مردم به‌صورت یکپارچه موضوعی را مطالبه نکنند آن موضوع به وقوع نخواهد پیوست. و این موضوع هرچه عمیق‌تر و اساسی‌تر باشد، صحت این نمودار آشکارتر خواهد بود. و بدیهی است که سنت خدای متعال را نه تغییری است و نه تبدیلی.

چگونگی انگیزش عمومی

انگیزش عموم مردم نیازمند مواردی است که می‌بایست رعایت شوند. اول آنکه باید به زبان عموم مردم باشد[5]این بدان معنی است که علاوه بر انتخاب ادبیات گفتار قابل‌فهم، محتوی نیز برای عموم مردم قابل‌لمس باشد.

دوم آنکه می‌بایست یک طیف‌شناسی از مجموعه مخاطبان انجام داد و وزن هر طیف را مشخص کرد. (در جامعه فرضی 70 نفره ما اگر 10 نفر روحانی وجود داشته باشد و 16 نفر تحصیل‌کرده و باقی عوام، طبیعی است که نقطه ثقل جامعه طیف عالم جامعه خصوصاً عالم دینی آن است.) اما همیشه نمی‌توان از نقاط ثقل جامعه هدف به‌خوبی بهره برد زیرا گاهی در حوزه مورد تلاش آن نقاط ثقل خود از خواص محسوب شده و عدم تزکیه علمی آنان، آنان را به تقابل وا می‌دارد. از همین روست که نکته مهم و اساسی در انگیزش عمومی کار فطری و غیرمستقیم با عوامی است که تخصصی در آن موضوع ندارند و تنها با فطرت پاکشان سعی در تشخیص حق از باطل دارند. (جنبش 99 درصدی نمونه خوبی است از جامعه‌ای که نمی‌داند لیبرالیسم دقیقاً کجا هست اما فطرتش او را به اعتراض وا می‌دارد)

سوم آنکه در انگیزش عمومی تکرار مهم‌ترین حرف را می‌زند. انسان اصولاً فراموش‌کار است از همین روست که تذکر و یادآوری می‌بایست مستمر باشد. هرگاه این تذکر به بیش از 20 سال متوالی[6] برسد تبدیل به فرهنگ و قاعده بدیهی شده و مردم آن را ضروری حساب می‌کنند. (در نمودار انقلاب این موضوع به‌خوبی مشهود است) در انگیزش عمومی، تذکر از اهمیت دوچندانی برخوردار است زیرا طیف مخاطبین و کمیت آن‌ها به حدی بالاست که هرگاه موضوعی را شروع کنید تا شنیده شدن آن توسط همه جامعه مخاطبین زمانی طولانی را طلب می‌کند و در این مدت آن بخشی که در ابتدای موج بوده‌اند، موضوع را به ورطه فراموشی سپرده‌اند.

چهارم آنکه زمان آگاهی در ارتباط‌گیری با مخاطب باید موردتوجه باشد. اگر از بحث‌های فلسفی در مورد ذهن پروار و جامعه الحاقی[7] بگذریم، جامعه‌ای فعلی ما (منظور عوام جامعه است) جامعه‌ای کم‌حوصله و پرسرعت، با اطلاعات سطحی بالا و استدلال طلب است. لذا باید از ابزار هنر [که وظیفه‌ی اصلی آن تبدیل معرفت به احساس و انتقال حس به غیر است] به نحو و با شیوه‌های امروزی آن بهره برد. تا با ویژگی‌های فعلی مخاطب آشنا و با آن‌ها به‌خوبی تعامل کند.

پنجم[8] آنکه انگیزش عمومی نیازمند رهبر است. زیرا آدمی با آدمی ارتباط برقرار می‌کند و یک تفکر بدون الگو توان رسوخ نخواهد داشت. از همین روست که در تمامی انقلاب‌های موفق و موج‌های اجتماعی و فعالیت‌های عمومی نیازمند یک رهبر و امام خواهیم بود. در موضوع انگیزش عمومی نیز مؤلفه رهبر خود عامل انگیزش است [بدون احتساب تبلیغات یا فعالیت‌های جنبی]

اقتصاد مقاومتی اقدام و عمل

اگر نام‌گذاری سال‌ها توسط امام خامنه‌ای را در روند عهد ببینیم، باید پذیرفت که نه بر اساس مشکل امروز و دیروز جامعه بلکه در یک طرح کلان و بلندمدت برای فراهم ساختن تمدن گسترده توحیدی است. این طرح کلان و تمدن نوین نیازمند نوین بودن تمامی بخش‌هاست. این بدان معنی است که نباید بخشی از آن واردات از تمدن غربی باشد و بدان معنی است که تمدن سنتی نیز جوابگوی نیازهای گسترده آتی نیست.

از منظر دیگر اقدام و عمل یعنی برخورد و تقابل تا اصلاح آن مشکل. لذا باید به مواردی مشخص و معین اشاره کرد به‌نحوی‌که قابل تفسیر دوگانه نبوده و نتیجه نهایی (انجام یا عدم آن) برای همگان قابل‌رؤیت باشد.

در بخش فکری و علمی معیشت حوزه و دانشگاه دو نهاد موازی متولی است. که می‌بایست به‌طور مشخص پاسخگوی وضع موجود علمی جامعه باشند. حوزه علمیه باید به‌طور مشخص تکلیف خود را با خلق پول، فیات، سازوکار فرکشنال رزور، ارزش شناور پول، مشخص کند. و فراتر از آن باید پاسخگو باشد که در کجای سازوکار خود با مشکل مواجه است که نتوانسته برخلاف خواسته صریح امام جامعه مبنی بر جلوتر بودن روحانیون از جامعه در زمان آگاهی و اتفاقات جامعه، این معضلات حکومتی را تشخیص دهد و فراتر از آن باید پاسخگو باشد که در کجای اندیشه فلسفی/فقهی خود دچار رکود و نخوت یا احیاناً بی‌راهه شده که نتوانسته است سازوکار اداره یک تمدن را از پایه قرار بنا به نهد. حال‌آنکه برای ما آشکار است که تمدن غرب تمامی اقتصاد را حول تک کلمه ربا تئوریزه کرده و تمامی گناهان کبیره دیگر را به‌صورت تئوریزه شده در کنار ساختار «جنگ با خدا» قرار داده است.

از آن‌سو دانشگاهیان علی‌الخصوص طیف فکری به‌ظاهر مذهبی آن باید پاسخگو باشند که آیا به اندیشه غرب حسن ظن دارند و بر پایه این حسن ظن تلاش می‌کنند تا مغایرات را از آن زدوده و باقی آن را در جامعه اسلامی پیاده کنند. چرا بخش متولی علمی عملی جامعه (دانشگاه) به‌جای آنکه از حکمت اسلامی شروع به تئوریزاسیون کنند به ترجمه و اسلامیزه کردن علوم غربی روی آوردند؟

باید پاسخگو باشند که اگر نهاد بانک نهادی از چهار نهاد اقتصاد لیبرالیست چگونه آن را اسلامیزه کردند حال‌آنکه روح سرمایه‌گرایی قابل‌حذف از آن نیست (شاهد مثال بنگاه‌داری بانک‌ها که امام جامعه از آن فریادش بلند است و شعب گران‌قیمت آن). باید پاسخگو باشند که تعریف اقتصاد غربی[9] برای یک انسان کامل قابل پیاده‌سازی است یا اصولاً اعتقادی به بردن جامعه به سمت بهشت [و تبدیل کردن آن‌ها به انسان کامل] ندارند؟

به‌طور مشخص باید پاسخگو باشند چرا علوم انسانی غیرتوحیدی را همچنان در دانشگاه‌ها تدریس می‌کنند درحالی‌که به‌صراحت امام جامعه از غیرتوحیدی بودن علوم می‌گوید[10]. آیا مگر نه این است که حقوق در برابر کار حلال است و تدریس شرک حرام؟

با ایجاد مطالبه مشخص در جامعه می‌توان به نتیجه مشخص و اقدام عملی رسید والا سیاهه‌ها بر کاغذ بسیار و همایش‌های پرهزینه بسیارتر!

در بخش عموم مردم در منظر موضوع این کرسی کافی است که مردم را از وظیفه‌شان نسبت به حکومت آگاه نمود و بدانند مدل ابرمرد نیچه آن چیزی است که در فیلم‌ها و کارتون‌ها وجود داشته نه قواعد[11] آشکار اسلامی. باید به‌طور مشخص 20 سال پیش[12] را مجدد در خاطر مردم زنده کرد. که در آن نه طمع وجود داشت و نه تبلیغات و هزینه‌های کمتر و آرامش و انس بیشتری [باوجود در برهه جنگ تحمیلی] بر خانواده‌ها حاکم بود. آن چیزی که مردم باید از آن حذر کنند ریشه ربا[13] است. ریشه مشخص ربا [و ریشه اصلی بخش اقتصاد تفکر اومانیستی یعنی کاپیتالیسم] طمع است. طمع مال توسط کینز (نظریه‌پرداز معروف) به‌عنوان تنها پیشرانه اقتصاد تئوریزه شده و بسترساز مصرف بیشتر و درنتیجه ربا است.

به‌طور مشخص باید برای مردم فرق بین خط قرمز اسلام (یعنی حلال و حرام) با تقوی را مشخص کرد و آن‌ها را به سمت تقوی سوق داد زیرا بودن آن حرکت به سمت تمدن نوین اسلامی ممکن نخواهد بود و بدون تمدن نوین اسلامی ظهور هم اتفاق نخواهد افتاد.

به‌طور مشخص باید مردم را با روند فروپاشی اقتصاد و به‌تبع آن اقتصاد، [و علم اقتصاد] آشنا کرد و به آن‌ها بارقه‌هایی از الگوی جایگزین اسلامی را مطرح کرد که در آن زکات وزارتخانه دارد و خمس و زکات و انفال کارکرد حکومتی پیداکرده و از حالت سنتی آن خارج می‌شوند.

هرگاه عموم مردم این آگاهی و در پی آن این مطالبه در آنان ایجاد شود، جامعه فکری و علمی کشور مجبور به ارائه طرح جایگزین شده و مسئولین اجرایی کشور خود را ناچار به اجرای آن خواهند دید. این همان روندی است که خدای متعال در کتابش آن را وعده داده است.


پی‌نوشت:

[1] عبارت «صْدَعْ» که در این آیه بکار برده شده، در لغت عرب به کلامی اطلاق می‌گردد که ایجاد تقابل می‌کند و به همین دلیل خدای متعال در ادامه می‌فرماید به مشرکین توجه نکن و ما خصومت و استهزاء آنان را کفایت می‌کنیم.

[2] تفسیر تسنیم، آیه‌های تزکیه و تعلیم

[3] به علت محدودیت کرسی در هر بخش تنها به بندهایی از موضوع به‌صورت اجمالی اشاره می‌شود.

[4] قَالَ علی ع: النَّاسُ بِأُمَرَائِهِمْ أَشْبَهُ مِنْهُمْ بِآبَائِهِمْ. (تحف العقول/ ص 203)

[5] سوره مبارکه ابراهیم آیه شریفه 4

[6] چیزی در حدود یک نسل اجتماعی

[7] AUGMENTED Society

[8] در چگونگی انگیزش عمومی مؤلفه‌های مهم و مختلف دیگری نیز وجود دارد که طرح آن‌ها نیازمند مقالات دیگری است.

[9] تخصیص منابع محدود به نیازهای نامحدود (در تقابل با برکت-قناعت)

[10] 11 تیرماه 1393

[11] سوره مبارکه رعد آیه شریفه 11 (در تبیین امر به معرف و نهی از منکر حکومتی)

[12] یک نسل اجتماعی قبل

[13] رجوع شود به کتاب ریشه ربا

http://dl.reba.ir/?dir=book


© 2017کلیه حقوق محفوظ است باشگاه استراتژیست‌های جوان
تحت حمایت و نظارت اندیشکده یقین